استراتژی چیست+تاریخچه استراتژی✅

استراتژی چیست
استراتژی کل سازمانی یک برنامه منسجم و بلند مدت برای پر کردن شکاف بین واقعیت های محیط کسب و کار امروز است.
استراتژی های برنامه ریزی شده و سنجیده از جایی می آیند که اهداف مشخصی دارند و توسط رهبر بر مردم تحمیل می شوند. ویژگی های کلیدی این نوع استراتژی ها کنترل زیاد برای اطمینان از اجرا در یک محیط قابل کنترل است.
استراتژی در سطح سازمانی یک برنامه منسجم و بلند مدت برای پر کردن شکاف بین واقعیت های امروزی محیط کسب و کار و آینده مطلوبی است که یک کسب و کار به دنبال آن است. محیط کسب و کار امروزی بی ثبات، نامطمئن و پیچیده است. استراتژی به دنبال هدایت سازمان در چنین محیط پرتلاطمی است و آن را به سرانجام مطلوب برساند. در این مقاله به دنبال این هستیم که این مفهوم مهم را روشن کرده و شما خوانندگان عزیز را با آن آشنا کنیم. ریشه های نظامی و تجاری مفهوم استراتژی بخش عمده ای از این مقاله را تشکیل می دهد. همچنین در این مقاله تعاریف مختلفی از این مفهوم از دیدگاه صاحب نظران این حوزه نیز ارائه شده است.
تاریخچه استراتژی کسب و کار
Strategy Safari توسط Mintzberg، Ahlstrand و Lampel یک بررسی جامع از رویکردهای دانشگاهی و تجاری به مفهوم است. این کتاب تنوع گرایش ها در مدیریت استراتژیک را نشان می دهد. این نویسندگان ده مدرسه را به سه گروه دسته بندی می کنند: 1) مدارس تجویزی (شامل مدارس طراحی، برنامه ریزی و موقعیت یابی). مدارس توصیفی (شامل مدارس کارآفرینی، شناختی، یادگیری، قدرت، فرهنگی و محیطی) و مکتب ترکیبی که توسعه مدیریت استراتژیک و ترکیب بین مدارس دیگر را نشان می دهد.
مایکل پورتر کتاب “استراتژی رقابتی” را در سال 1980 منتشر کرد. او استدلال می کند که تنها دو نوع مزیت رقابتی وجود دارد که سازمان ها می توانند داشته باشند: هزینه کم یا تمایز.
این دو مزیت باعث ایجاد سه نوع استراتژی می شود: 1) رهبری هزینه. 2) تمایز؛ 3-الف) تمرکز بر هزینه ها و 3-ب) تمرکز بر تمایز. پورتر همچنین از اصطلاح “گروه استراتژیک” یا “خوشه” برای توصیف گروهی از شرکت ها در یک صنعت استفاده می کند که اهداف مشابهی را دنبال می کنند و استراتژی های مشابهی برای دستیابی به آنها دارند.
استراتژی اقیانوس آبی یک کتاب موفقیت تجاری است که توسط کیم و موبورن در سال 2005 نوشته شده است. نویسندگان این کتاب معتقدند که یک سازمان می تواند با ایجاد تقاضای مصرف کننده جدید در فضای بازار جدید که به عنوان “اقیانوس آبی” تعریف می شود رشد کند و سودآور باشد. “؛ به جای رقابت با سایر سازمان ها برای مشتریان موجود در صنعت فعلی.
تعریف استراتژی
استراتژی به عنوان علم و هنر آرایش نیروها در جنگ تعریف می شود. نحوه انجام یک نبرد یک موضوع تاکتیکی است و اینکه آیا شروع یک نبرد یک موضوع استراتژیک است.
این اصطلاح و درک آن با تغییر و پیچیدگی محیط کسب و کار تغییر می کند. تعاریف مختصری از این واژه ارائه شده است و می توان آن را به صورت زیر تعریف کرد:
1) روش تعیین اهداف بلند مدت سازمان و برنامه ریزی فعالیت های آن در حوزه های اولویت دار و متناسب با منابع سازمان.
2) برنامه ریزی برای تعیین وظایف اساسی درازمدت سازمان، انجام دوره های اقدام و اطمینان از تخصیص منابع لازم برای اجرای اهداف.
3) تمایل سازمان ها در تعقیب اهداف خود با در نظر گرفتن فرصت ها و تهدیدهای محیط بیرونی و نیز با قابلیت ها و پتانسیل های خود.
4) روش پاسخگویی به تغییرات محیط خارجی و داخلی سازمان.
5) روش تعیین اهداف شرکتی، تجاری و وظیفه ای.
6) روش توسعه مزیت رقابتی اصلی برای سازمان؛
7) ارزیابی روشهای جایگزین برای دستیابی به اهداف ایده آل و عملیاتی منتخب
8) دوره ای که سازمان ضمن پیگیری اهداف خود و با در نظر گرفتن فرصت ها و تهدیدهای محیط بیرونی و نیز قابلیت ها و پتانسیل های خود انتخاب می کند.
به طور کلی تعریف ارائه شده توسط «مینتسبرگ» را می توان تعریفی جامع دانست. طبق نظر وی، استراتژی این است:
o برنامه ریزی، هدایت، اقدامات و نیات
o مانورهایی با هدف فریب رقبا
o الگوهای رفتاری منسجم
o تعیین موقعیت برندها، محصولات و واحدهای تجاری
o چشم انداز به عنوان راهنمای اقدامات آتی.
در ادامه هر یک از این پنج عنصر به تفصیل شرح داده شده است:
استراتژی به عنوان یک برنامه
این برنامه چیزی است که اکثریت قریب به اتفاق مدیران با آن آشنا هستند. برنامه مجموعه ای از اقداماتی است که قصد انجام آنها را دارید یا مجموعه ای از دستورالعمل هایی که از آنها پیروی می کنید. هدف این برنامه این است که شما را از جایی که اکنون هستید به جایی که می خواهید باشید برساند.
وقتی مردم به طراحی استراتژی فکر می کنند، معمولاً برنامه همان چیزی است که بلافاصله به ذهن خطور می کند. همچنین این رویکرد به امور روزمره، فعالیت های مختلف و نحوه مدیریت کار فردی و تیمی می پردازد. به طور کلی، از این منظر، استراتژی یک برنامه یکپارچه، اجتماعی و یکپارچه است که برای تضمین دستیابی به اهداف اساسی سازمان طراحی شده است. برنامه اساس استراتژی سازمانی است. با این حال، به خودی خود کافی نیست. بنابراین لازم است با استفاده از رویکردهای دیگر (مانور، الگو، موقعیت و پرسپکتیو) به حداکثر نتیجه رسید.
استراتژی به عنوان بازی
مانورها فعالیت هایی هستند که به طور فعال به اقدامات دیگران بستگی دارند. مانورها تاکتیک های خاصی هستند که به دنبال انجام اقداماتی برای کسب برتری نسبت به رقبا یا برهم زدن موقعیت آنها هستند. شرکتها میتوانند از طریق تاکتیکهایی برای تأثیرگذاری بر رقبای خود، مانند دلسرد کردن آنها، ایجاد اختلال در کار و مانع تراشی، از رقبای خود جلو بزنند. مانور را می توان در کنار یک برنامه برای کمک به شرکت ها در نظر گرفتن محیط و سایر فعالیت های درون آن در هنگام طراحی استراتژی استفاده کرد.
استراتژی به عنوان یک الگو
تعریف استراتژی به عنوان یک برنامه و مانور کافی نیست. ما باید رفتارهای خود را نیز بررسی کنیم. زیرا نتیجه استراتژی از برنامه یا مانور نیست، بلکه از اقداماتی است که هر روز انجام می دهیم. استراتژی به عنوان الگوها به دنبال کشف انواع الگوهای رفتاری برای شما در گذشته است، سپس در مورد اینکه کدام یک از این الگوها را می خواهید ادامه دهید یا تقویت کنید، بحث کنید. در واقع برنامه به عنوان یک استراتژی در نظر گرفته می شود و مدل به عنوان یک استراتژی محقق می شود.
استراتژی به عنوان موقعیت
موقعیت به طور کلی به چگونگی جهت گیری یک سازمان در محیط بازار اشاره دارد. با انجام تجزیه و تحلیل کامل از محیط و فرصت هایی که ارائه می دهد، یک سازمان می تواند توسعه یک مزیت رقابتی پایدار را از طریق برنامه ریزی و تصمیم گیری استراتژیک تسهیل کند. استراتژی به عنوان موقعیت اغلب با رویکردهای دیگر همپوشانی دارد و می تواند همراه با رویکردهایی مانند استراتژی به عنوان ترفند و استراتژی به عنوان برنامه مورد استفاده قرار گیرد.
استراتژی به عنوان یک دیدگاه
در حالی که استراتژی به عنوان موقعیت به دنیای بیرونی می نگرد، استراتژی به عنوان چشم انداز به دنیای درون می نگرد. مشابه استراتژی به عنوان الگویی که به ظهور استراتژی از رفتار بستگی دارد. استراتژی به عنوان یک چشم انداز می تواند به شدت بر روش هایی که سازمان قادر به انجام آن است تأثیر بگذارد. استراتژی به عنوان یک چشم انداز خود از فرهنگ (یعنی شیوه های تفکر) همراه با ارزش ها و مأموریت کلی سازمان ناشی می شود. هنگام برنامه ریزی، رهبران باید از فرهنگ سازمان و چگونگی تأثیر آن بر تصمیم گیری و رفتار آگاه باشند.

انواع استراتژی ها
استراتژی ها ممکن است به طرق مختلف به وجود بیایند. مینتزبرگ انواع مختلف شکل گیری استراتژی را به شرح زیر معرفی می کند.
استراتژی های برنامه ریزی شده و آگاهانه
استراتژی های برنامه ریزی شده و سنجیده از جایی می آیند که اهداف مشخصی دارند و توسط رهبر بر مردم تحمیل می شوند. ویژگیهای کلیدی این نوع استراتژیها، کنترل زیاد برای اطمینان از اجرا در یک محیط قابل کنترل است که مدیران میتوانند هر گزینه موجود را شناسایی، بررسی و ارزیابی کنند و سپس بتوانند بهترین گزینهها را بر اساس معیارهای منطقی انتخاب کنند.
سازمان هایی که از این استراتژی استفاده می کنند باید:
o به اندازه کافی بزرگ باشید تا هزینه های تجزیه و تحلیل رسمی را پوشش دهید.
o اهداف عملیاتی داشته باشید.
o در محیطی قابل پیش بینی و پایدار عمل کنید.
o رویکردی سیستماتیک و ساختار یافته به توسعه داشته باشید.
o جمع آوری اطلاعات داخلی و خارجی.
o تمرکز بر تحلیل سیستماتیک؛ به طور خاص، تجزیه و تحلیل هزینه-فایده گزینه های رقیب.
برنامه ریزی استراتژیک روشی برای آماده شدن برای تغییرات است و جهت سازمان را مشخص می کند. همچنین به سازمان اجازه می دهد تا فعالیت های خود را در داخل هماهنگ کند.
استراتژی در حال ظهور
به گفته مینتزبرگ، استراتژی ها می توانند عمدی یا اضطراری یا جایی بین این دو باشند. یک هدف شرکتی وجود دارد که آنها با تفسیر آن دنبال می کنند. این هدف معمولاً به طور رسمی نوشته نمی شود، اما در طول زمان به عنوان بخشی از یک فرهنگ ظاهر می شود. به عنوان مثال، از طریق یک رویکرد “بالا به پایین”، فرهنگ افراد همفکر که ارزشهایی را به اشتراک میگذارند که به طور همزمان در سطح بینالمللی برای کیفیت یا عملکرد شناخته شده است. همچنین در رویکرد پایین به بالا، فروشنده با مشتری ملاقات می کند. محصول مناسب نیست و نیاز به تنظیمات دارد. فروشنده برای اعمال تغییرات به شرکت باز می گردد. پس از جلسات متعدد با مشتری، در نهایت یک محصول جدید ظاهر می شود و در نهایت یک بازار جدید ایجاد می کند. اینگونه است که شرکت جهت استراتژیک خود را تغییر می دهد.
استراتژی فرصت طلبانه
استراتژی ها ممکن است از طریق روش های کارآفرینی به وجود بیایند. یک سازمان ممکن است از تغییرات محیطی استفاده کند یا مهارت های جدید را به روشی فرصت طلبانه شناسایی کند. در حالت کارآفرینی، استراتژیسازی تحت جستجوی فعال فرصتطلبانه است و در مواجهه با عدم قطعیت، جهشهای چشمگیری ایجاد میکند. استراتژی با تصمیمات جسورانه قابل توجهی ساخته می شود.
استراتژی تحمیلی
ممکن است استراتژی به سازمان تحمیل شود. به عنوان مثال، رکود اقتصادی ممکن است سازمان را مجبور به کاهش هزینه ها و تعدیل کند. همچنین تغییرات تکنولوژیکی ممکن است باعث شود که سازمان محصولات منسوخ شده را با محصولات جدید جایگزین کند.
استراتژی های تحقق یافته و تحقق نیافته
استراتژی ممکن است محقق شود و در نتیجه با موفقیت اجرا شود یا در عمل شکست بخورد و محقق نشود.
سطوح استراتژی
سطوح استراتژی در سه سطح شرکتی، تجاری و وظیفه ای ارائه شده است. در ادامه به هر یک از این سطوح پرداخته خواهد شد.
استراتژی سطح شرکت
این سطح از استراتژی، جهت گیری کلی شرکت را بر اساس نگرش کلی آن نسبت به رشد و مدیریت مشاغل و خطوط تولید مختلف توصیف می کند. استراتژی در سطح شرکت ترکیبی از استراتژی های جهت دار، تحلیل کسب و کار و استراتژی های سرپرستی است.
استراتژی سطح کسب و کار
این استراتژی معمولاً در سطح کسب و کار یا محصول رخ می دهد و بر بهبود موقعیت رقابتی محصولات یا خدمات یک شرکت در یک صنعت یا بخش بازار خاص که توسط آن واحد تجاری ارائه می شود، تأکید دارد. استراتژی های کسب و کار شامل استراتژی های رقابتی و مشارکتی است.
استراتژی در سطح وظیفه
این استراتژی توسط یک حوزه کاری مانند بازاریابی یا تحقیق و توسعه برای دستیابی به اهداف و استراتژی های واحد تجاری و شرکت از طریق به حداکثر رساندن بهره وری منابع انجام می شود. توسعه و پرورش شایستگی های متمایز برای ایجاد مزیت رقابتی برای یک شرکت یا واحد تجاری است.
شما می توانید با مراجعه به سایت استاد حساب از آموزش ها و دوره های متعدد این مجموعه مانند اکسل،هلو و … بهره مند شوید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.